سلامت نیوز: بیتردید هیچکس خواستار قصاص یا به زندانرفتن پزشک خطاکار نیست بلکه محل بحث عدالت ترمیمی در این پرونده، مسئولیتپذیری پزشک معالج، عذرخواهی او و نیز ارائه دقیق پرونده پزشکی است تا در وهله نخست، قدری از آلام خانواده کیارستمی کاسته و در وهله بعد باعث جلوگیری از اتفاقات مشابه شود؛ مواردی که هیچگاه محقق نشد. در حقیقت پرداخت مقداری پول به خانواده کیارستمی، نه دردی از این خانواده کم میکند و نه باعث تنبه پزشکان خطاکار میشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، عدالت از جمله مفاهیمی است که بشر از ابتدای خلقتش در پی آن بوده است. شاید وضع قوانین در طول تاریخ قدری به تحقق آن کمک کرده باشد اما هنگامی که به مصادیق نقض عدالت مینگریم، درمییابیم که گاهی قوانین نیز یارای تحقق این معنای بزرگ را ندارند. از اینرو بهنظر میرسد که در شرایط کنونی و با گسترش مصادیق نقض عدالت کیفری باید همراه و همقدم با عدالت ترمیمی باشد. هنگامی که عباس کیارستمی، فیلمساز شهیر ایرانی در بستر بیماری افتاد، کمترکسی تصور میکرد که بیمارستانرفتن او منجر به مرگش شود اما یکقصور بزرگ پزشکی از سوی پزشکی بهظاهر متخصص باعث شد تا او جان به جانآفرین تسلیم کند. گرچه با گذشت مدت بسیاری از قصور پزشکی دکتر میر و جانباختن کیارستمی میگذرد و دستگاه قضایی نیز با محکومشناختن پزشک معالج به پرداخت 5درصد از دیه، پرونده را مختومه میداند اما بسیاری دوستداران این کارگردان بزرگ باور دارند که جبران خسارت حاصل شده، کفاف لطمه بزرگی را که بر پیکره هنر این مرز و بوم وارد شده است،نمیدهد و درست در همین جاست که بحث عدالت ترمیمی مطرح میشود. بیتردید هیچکس خواستار قصاص یا به زندانرفتن پزشک خطاکار نیست بلکه محل بحث عدالت ترمیمی در این پرونده، مسئولیتپذیری پزشک معالج، عذرخواهی او و نیز ارائه دقیق پرونده پزشکی است تا در وهله نخست، قدری از آلام خانواده کیارستمی کاسته و در وهله بعد باعث جلوگیری از اتفاقات مشابه شود؛ مواردی که هیچگاه محقق نشد.
در حقیقت پرداخت مقداری پول به خانواده کیارستمی، نه دردی از این خانواده کم میکند و نه باعث تنبه پزشکان خطاکار میشود. اگر عدالت ترمیمی در این پرونده به درستی صورت میگرفت، شاید میتوانستیم امیدوار باشیم که دیگر بعضی از پزشکان با نگاهی از بالا با بیماران خود مواجهه نشوند و بدانند که در قبال بیماران علاوه بر مسئولیت تخصصی، مسئولیت معنوی نیز دارند. بههرروی پس از گذشت بیش از یکسال از فوت یکی از بزرگترین کارگردانهای سینمای ایران، هنوز مردم و خانواده او در پی تحقق عدالت هستند؛ عدالتی که گویا با حکم قضایی نیز محقق نشد. در این راستا در نشستی که چندروز پیش در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، «مانوش منوچهری» وکیل پرونده پزشکی عباس کیارستمی، «شیما هاشمی» دادیار ویژه جرایم پزشکی و دارویی، «مهدی مصری» متخصص پزشکی قانونی و «محمد اسدی»، دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی به اظهار نظر پرداختند. آیدین آغداشلو، نقاش، گرافیست، نویسنده و از دوستان قدیمی و نزدیک کیارستمی، یکی از میهمانان این جلسه بود که بخشی از اظهارات او در ادامه خواهد آمد.
ضرورت ایجاد عدالت ترمیمی
در ابتدای این نشست محمد اسدی، دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی در مقدمه بحث علل توجه به عدالت ترمیمی را برشمرد و اظهار کرد: «مفهوم عدالت در فرهنگهای مختلف با عدالت کیفری پیوندی ناگسستنی دارد. عدالت کیفری در ذات خود اصول ثابتی را تعیین میکند که باید مخاطب با آن همراه شود. در خوانش ثابت عدالت کیفری چندان مهم نیست که مخاطب و جامعه چه میخواهد. تصور کنید که از اعصار مختلف افرادی را برای جرمی واحد آوردهایم و از آنها درباره علت پیدایش جرم پرسش میکنیم. بیتردید با پاسخهای متفاوتی روبهرو میشویم زیرا در طول زمان و بهدلیل منطقه جغرافیایی، فرهنگهای متفاوتی شکل میگیرد. گفتمان عدالت ترمیمی با فردی و موردی ساختن عدالت توانست تاحدی به نیاز مخاطبان پاسخگو باشد. در عدالت ترمیمی، سعی بر آن است که شرایط به پیش از وقوع جرم بازگردد.
در جرایم پزشکی محوریترین بحث جبران خسارت است. میدانیم که چگونگی جبران خسارت در نظامهای حقوقی متفاوت، محل مناقشات بسیاری واقع شده است. صدمه، مهمترین علت جبران خسارت است که اکنون و در شرایط کنونی به نظر میرسد که جبران خسارت صدمه واردشده تنها با جبران خسارت مادی میسر نیست. از اینرو باید شرایطی مهیا شود که شرایط به پیش از رخ دادن جرم بازگردد. در حقیقت مهمترین هدف عدالت ترمیمی این موضوع است. تصور کنید که دست یک انسان قطع شود. بی تردید باید در پس قطع شدن دست آن فرد جبران خسارت مادی صورت گیرد اما اگر دست فردی مانند محمود فرشچیان قطع شود، وضعیت متفاوت خواهد بود زیرا در حالت دوم دست فردی قطع شده است که با آن دست، آثار هنری ارزشمندی را خلق میکرد. در جرایم پزشکی به دلیل آنکه مرز بین اخلاق و حقوق نزدیک میشود، انتظارها از پزشکان بالا میرود و ضرورت دارد که پزشکان به وجوه انسانی کار خود بیشتر توجه داشته باشند. یعنی نباید یک پزشک باعث درد مضاعف بیمار شود. بیمار به امید بهبودی نزد پزشک میرود و نباید شرایط به گونهای رقم بخورد که علاوه بر درد پیشین، دردی جدید نیز بر بیمار افزوده شود. بیشتر افرادی که از پزشکهای خطاکار شکایت میکنند، به دنبال جبران خسارت مادی نیستند بلکه آنها خواستار پاسخگویی پزشک مقصر هستند. در شکایتهای پزشکی چهارمحور دنبال میشود. نخست آنکه بیمار یا خانواده او از پزشک توضیح میخواهند؛ به طور مثال بهمن کیارستمی، پسر مرحوم عباسکیارستمی تنها به دنبال ارائه گزارش دقیق پزشکی از پرونده پدر خود بود. دومین موضوع شکایتهای پزشکی، جبران خسارت مادی و معنوی است. محور سوم، جلوگیری از حوادث مشابه برای دیگران و در نهایت چهارمین محور، مسئولیتپذیری پزشک و کادر درمانی است. بسیاری پزشکان خطاکار با نگاهی از بالا به بیماران یا خانوادههای ایشان میگویند که هرکاری دلتان میخواهد بکنید. عدالت ترمیمی در پی جبران چنین هزینههای معنوی گزافی است که به بیماران یا خانوادههای آنان تحمیل میشود».
ناعدالتی در کمیسیونهای پزشکی
در ادامه مانوش منوچهری، وکیل پرونده پزشکی عباس کیارستمی مهمترین خواسته خانواده کیارستمی را دریافت یک گزارش دقیق پزشکی از روند درمان دانست و گفت: «در پرونده پزشکی استاد عباس کیارستمی، پنهانکاریهای بسیاری صورت گرفت و همین موضوع باعث نادیده گرفتن اشتباهات بسیار پزشکی شد. ما از ابتدا خواستار ارائه یک گزارش دقیق پزشکی از روند درمان بودیم که متاسفانه تا کنون چنین موضوعی محقق نشده است. بسیار جای تامل دارد که در شرایطی که از شخص وزیر بهداشت تا خیل بسیاری هنرمندان از درخواست خانواده کیارستمی مبنی بر ارائه گزارش پزشکی حمایت کردند، چرا این گزارش ارائه نشد؟ ما گزارش پزشکی را برای تحقق عدالت ترمیمی اجتماعی نمیخواهیم بلکه آن را یک حق شخصی برای خانواده تصور میکنیم. یعنی در ابتدا که هنوز موضوع به این شکل رسانهای نشده بود، پرونده پزشکی برای ما جنبه شخصی داشت و هنگامی که از ارائه آن ممانعت بهعمل آمد، قضیه پرونده پزشکی وارد حوزه اجتماعی شد. سازمان نظام پزشکی به جای کشف حقیقت درصدد تطهیر جامعه پزشکی برآمد. مسئولان در پروندههایی که وجه اجتماعی با خود دارند، با ترس و واهه روبهرو میشوند؛ در صورتی که عدالت اقتضا میکند بزهدیده به حق خود دست یابد. نباید به دلیل وجه عمومی یک پرونده، مساله تخصصی حقوقی و پزشکی نادیده گرفته شود و موضوعی ساده به یك بحران قضایی و پزشکی تبدیل شود.به گفته ارسطو، عدالت، قرارگرفتن هرچیز در جای خود است. تفاوتی در شخص استاد کیارستمی یا افراد عادی وجود ندارد، مسئولان قضایی و پزشکی کشور باید به حقوق همه بیماران توجه کنند. کمیسیونهای پزشکی بهجای آنکه شرایط سخت بیماران و خانوادههای آنها را درک کنند، مدام در حال حمایتهای صنفی هستند».
باورنداشتن پزشکان به نظریه کارشناسی
شیما هاشمی، دادیار ویژه جرایم پزشکی و دارویی باور دارد که یکی از مشکلات در مواجهه با پزشکان خطاکار، این است که آنها خود را بالاتر از هیات کارشناسان پزشکی میدانند. هاشمی در این خصوص اظهار کرد: «رسیدگی به پروندههای پزشکی سختی بسیاری دارد زیرا بهطور مستقیم با جان مردم در ارتباط است. در گونهشناسی بزهدیدهها چند دسته اعم از زنان، اطفال، سالمندان و اقلیتهای آسیبپذیر دارای شرایط خاصی هستند. بزهدیده بیمار، جزیی از ناتوانیهاست که میتواند در زمره سالمندان یا اطفال قرار گیرد. نکته دیگر این است که در چنین پروندههایی، پزشکان در حاشیه شغلی امنی به سر میبرند و مانند دیگر پروندهها نمیتوان با متهم به صورت کامل و واقعی مواجه شد. پزشکان میگویند که در صورت پذیرش تقصیر، امنیت شغلیمان به خطر میافتد. شاید بخشی از این نگرانی قابل درک باشد اما باید دانست که کمترین کوتاهی در امر پزشکی، جان افراد را به خطر میاندازد. بههرروی، نتیجه بررسی پروندههای پزشکی هیچیک از دو طرف ماجرا یعنی بزهدیده و بزهکار را راضی نمیکند. عدالت ترمیمی در پی ایجاد زمینههای عادلانه برای جبران خسارت واقعی است. شاکی میخواهد که بداند دلیل جراحی منجر به خسارت چه بوده است. برای این منظور به صورت مدام باید در میان جلسات سازمان نظام پزشکی سرگردان باشد، پس شاید بهتر است ابتدا به دادسرا مراجعه کند. یکی از راههای حل موضوع مذاکره با پزشک است. در دادسرا نمیتوان با پزشک مذاکره کرد زیرا باید برای صحبتکردن با متهم ادله واضحی در میان باشد و متاسفانه کشف دلیل در پروندههای پزشکی کار سادهای نیست. اما اگر ادلهای کشف شود، آن موقع پزشکها به سازش و گفتوگو بسیار تمایل پیدا میکنند زیرا میسنجند و میبینند که جلب رضایت شخص شاکی، راحتتر از جبران خسارت است. مشکل دیگر در مواجهه با پزشکان این است که آنها اعتقاد به نظریه کارشناسی ندارند زیرا هریک خود را بالاتر از هیات کارشناسان میداند؛ چنین رویکردی به هیچوجه با عدالت ترمیمی سازگار نیست زیرا برای تحقق عدالت ترمیمی لازم است که در ابتدا تقصیر پذیرفته شود».
ضرورت پیشگیری از قصور پزشکی
مهدی مصری، متخصص پزشکی قانونی نیز از ضرورت ورود علوم انسانی به حوزه پزشکی گفت: «توقع بسیار مهم ما این است که بیش از پیش علوم انسانی وارد حوزه طبابت شود زیرا اخلاق ، حقوق و طب در ارتباط کامل با یکدیگر هستند. حرفهایگرایی مستلزم اعتماد مردم است و اگر مردم به جامعه پزشکی اعتماد لازم را نداشته باشند، مشکلات عدیدهای به وجود خواهد آمد. در جامعه پزشکی هرکس باعث کاهش اعتماد مردم شود، خیانت کرده است. اما موضوع مهمی که در این مجال باید به آن اشاره کنم، بحث برائتنامه و رضایتنامه است. بعضی پزشکان این دو موضوع را جدی نمیگیرند. مواردی که در قانون فعلی مجازات اسلامی به صراحت به آن اشاره شده است. بیمار باید بداند چه درمانی، با چه هزینهای و با چه تبعاتی بر رویش انجام میشود. در آن صورت میداند که اگر در نتیجه درمان تبعاتی بر او عارض شد، نباید اعتراض کند اما از سوی دیگر اگر میان خسارت و عمل انجامشده رابطه سببیت وجود داشت، پزشک باید پاسخگو باشد. آنچه در بازخوانی پروندههای پزشکی بیش از تعیین مقصر بهنظر میرسد، رویکرد پیشگیرانه است. ما باید تمام تلاش خود را معطوف جلوگیری از خطاهای پزشکی کنیم تا در آن صورت علاوه برآنکه جان انسانی به خطر نیفتد، چنین مناقشاتی پدید نیاید».
صبر ما نیز حدی دارد
در پایان این جلسه آیدین آغداشلو، نقاش، گرافیست، نویسنده و منتقد فیلم به ذکر خاطرهای از عباس کیارستمی پرداخت و گفت که هنوز نمیدانم که چرا کیارستمی از بین ما رفت. او چنین اظهار کرد: «بعد از گذشت این مدت از مرگ عباس کیارستمی هنوز یک پرسش ساده برایم بیپاسخ مانده است و آن اینکه چه شد که کیارستمی از بین ما رفت؟ من پس از درگذشت کیارستمی معقول عمل کردم و برخلاف بعضی دوستانم به قیل و قال نپرداختم تا شاید از حیث قانونی، مقصر یا مقصران پرونده مشخص شوند اما صبر ما نیز حدی دارد. هیچکس نمیگوید که اگر پزشکی در انجام وظایفش بهدلیل یکاشتباه چشم بیمار را کور کرد، چشمش باید کور شود اما توقع آن است که دستکم پاسخگوی تقصیر خود باشد تا آن تقصیر برای همیشه پنهان نشود. روزی یک نقاش و یک پزشک در گورستانی قدم میزدند. نقاش به پزشک گفت که خوشبهحالت، ایرادهای کار تو زیر خاک میروند اما ایرادهای کار من به دیوار خانه مردم آویزان میشوند. حرف ما این است که چرا باید خطاهای یک پزشک مدفون خاک شوند؟ اگر یکگزارش کامل و روشن از وضعیت درمان کیارستمی منتشر میشد، شاید بسیاری مناقشات بهوجود نمیآمد. ما ناگزیر از مراجعه به پزشکان هستیم و نمیتوانیم آنها را دوست نداشته باشیم اما میگوییم که هرکس تقصیر خود را بپذیرد. در پایان ذکر خاطره ای از روزهای آخر کیارستمی بد نیست. یکهفته پیش از آنکه او فوت کند، به بالینش رفتم وبه او گفتم که میخواهم برای مدت کوتاهی به خارج از کشور سفر کنم، پس از آنکه به ایران آمدم توقع دارم که ایستاده و سالم پشت دوربینت باشی. او گفت اینگونه خواهد بود اما شوربختانه بهعهدش وفا نکرد».
نظر شما